شب تحویل سال1393
نازنینم امسال ساعت 8.20 روز 29اسفند سال تحویل شد که البته مصادف با سالگرد ازدواج من و بابا بود.ماهم رفتیم دو جعبه شیرینی خریدیم یکی واسه خونه مامان من و یکی هم واسه خونه مامان بابا.میخواستیم خبر بودنتو به خونواده هامون بدیم تا اونا روهم تو خوشحالیمون سهیم کنیم.اول رفتیم خونه مامانی که با دایی محمد تنها بودن اخه بابایی رفته بود چابهار و خاله ها هم خضری بودن.مامانی پرسید چرا شیرینی خریدین منم گفتم این شیرینی مال نی نی مونه.مامانی از خوشحالی لرزش گرفت و من و بابا رو بوسید.خیلی خوشحال شد و سریع شروع کرد به محاسبه که تو کی به دنیا میای.بعدش رفتیم خونه مامان جون.مامان جونم پرسید چرا شیرینی خریدین منم رفتم در گوشش گفتم واسه نی نی.بعدشم از خجا...
نویسنده :
مامان و بابا
14:34